ناگفته‌هایی از شخصیت آیت‌الله میرزا جوادآقا تهرانی(ره) فهم ظلم؛ پیش‌شرط عطش واقعی برای عدالت ۵ دستورالعمل از امام زمان (عج) برای رهایی از سردرگمی | مهدی (عج) قبله هدایت انسان امروز پیشینه ترمیم بنای مسجد جامع گوهرشاد به بهانه تعمیر گلدسته‌های آن | تاریخ ۶۰۰‌ساله مرمت در میراث گوهرشاد‌بیگم هدیه‌ای به نام مهربانی پناه بی‌پناهان بود | یادی از عباس تربتی، معروف به حاج آخوند، واعظ و عارف مدفون در حرم مطهر رضوی امامی که مشهد را پایتخت علم و زیارت کرد همراهی اهل بیت(ع)، خوشبختی حقیقی | بررسی معیار خوشبختی در فرازهایی از زیارت جامعه کبیره تولیت آستان قدس رضوی: معماری مشهد باید امام‌رضایی باشد | ضرورت فضاسازی متفاوت، مفهومی و زیارت‌محور تولیت آستان قدس رضوی: پرستاران، ادامه‌دهندگان راه حضرت زینب(س) در دفاع از کرامت و سلامت انسانی هستند ویدئو | جشن تکلیف دختران ۹ کشور اسلامی در حرم مطهر امام رضا (ع) بیش از ۴۵ هزار مسجد در کشور بدون امام جماعت هستند فعالیت ۲۵ هزار و ۷۰۰ قرارگاه محله اسلامی در سراسر کشور تجلیل از خادمان و سقایان زائران پیاده امام رضا (ع) در مشهد ویژه‌برنامه «عقیله بنی‌هاشم» با حضور بانوان اردوزبان در حرم مطهر امام‌رضا(ع) برگزار شد پخش مستند «خورشید کاروان» از سیمای استانی خراسان رضوی جایزه ادبی یوسف به ایستگاه چهاردهم رسید + مهلت ارسال آثار اجرایی شدن طرح حفظ «شهید سلامی» به منظور تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن آغاز کنگره ملی بزرگداشت ۳ هزار شهید خراسان شمالی با برگزاری اردوی راهیان‌نور نهایی شدن قرارداد‌های مربوط به حج ۱۴۰۵، سه ماه پیش از آغاز عملیات اعزام زائران
سرخط خبرها

سنجیده کار و از خود گذشته مثل بابارستمی

  • کد خبر: ۱۴۳۹۰۵
  • ۱۷ دی ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۹
سنجیده کار و از خود گذشته مثل بابارستمی
محمد رستمی اولین «بابا»‌ی بچه‌های جنگ بود و دومینش «بابانظر». نمی‌دانم در شناسنامه اش هم این کلمه «بابا» را قید کرده اند یا نه؛ اما در شاخصه‌های فرماندهی و شخصیتی اش، به شدت این «بابا» بودن به چشم می‌آمد.

«بابا» صدایش می‌کردند؛ نه اینکه پیر باشد، نه! تازه وقتی شهید شد، سی وچهارسالش بود. محمد رستمی را‌ می‌گویم که اولین «بابا»‌ی بچه‌های جنگ بود و دومینش «بابانظر». نمی‌دانم در شناسنامه اش هم این کلمه «بابا» را قید کرده اند یا نه؛ اما در شاخصه‌های فرماندهی و شخصیتی اش، به شدت این «بابا» بودن به چشم می‌آمد.

سرشار از احساس مسئولیت بود و همه وجودش لبریز از عمل در میدان. نه عمل بی حساب که کتاب اعمالش خط به خط با سنجید گی در رفتار نوشته شده بود. این را از زبان علی معدنی می‌شود به خوبی خواند و فهم کرد به این روایت که «زمانی که رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت ا... خامنه ای، نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع بودند، در جلسه‌ای که بنده نیز در خدمتشان بودم، شهید رستمی نظراتی را درباره چگونگی دفاع خدمت آقا ارائه کردند که آقا فرمودند عجب فرد پخته‌ای و عجب نظر سنجیده و حساب شده ای.

پس از آن جلسه جناب آقای بابا رستمی در خدمت آقا حدود نیم ساعت در صحن گلف اهواز مطالبی در مورد وضعیت جنگ و دفاع توضیح دادند.» او‌ می‌سنجید و حساب می‌کرد. عملش هم به این قاعده بود؛ چنان که در خاطره عباس نعلبندان، می‌خوانیم که «ساعت ۱۱:۳۰ شب دشمن به مقر ما حمله کرد، تعدادی از بچه‌ها حضور نداشتند و هیچ کس نمی‌دانست بابا رستمی این‌ها را کجا برده است. یک بینش اطلاعاتی و امنیتی خاصی داشت که حتی به پرسنل خودش هم نگفته بود. آتش از درودیوار می‌بارید. اینجا بود که دلاوری دکتر چمران و بابا رستمی را با چشم خود دیدیم و این دو نفر هرکدام یک خمپاره ۶۰ را برداشتند و رفتند بالای پاسگاه، لوله خمپاره را -مثل قوی‌ترین چریک ها- بین پاهایشان گرفته بودند و شلیک می‌کردند.

این قدر خمپاره ۶۰ زدند که بعد از دو ساعت منطقه آرام شد. از یک منطقه هم شلیک نمی‌کردند، بلکه در چرخش بودند تا دشمن گمان کند که کلی نیرو در برابرش هستند. در آن شب با این حماسه دو دلاور، نبرد را به پایان رساندیم؛ بدون تلفات.» در اینجاست که هم شأن «بابا» بودن محمد تعریف می‌شود و هم اشراف و توان نظامی او. به واقع او را هم می‌شود در کنار افرادی، چون برونسی از «استثنائات انقلاب» خواند که بی تجربه دوره‌های نظامی از توان فرماندهی بالا برخوردار بودند؛ چیزی که در محاسبه دشمنان به چشم نیامده بود.

آنان ارتش ما را از هم پاشیده می‌پنداشتند و غافل بودند که اینجا «روح ا...» فرماندهی می‌کند که با نفس قدسی خود هم ارتش را نظمی نو و مؤمنانه می‌بخشد و هم از مردمان عادی، دلاورانی در تراز بابارستمی می‌سازد؛ مردانی که به سنت علوی، بسیار کار می‌کنند، اما به کم برای خود قانع اند، چنان که در روایت زین العابدین دین پناه نیز می‌خوانیم که «بابا رستمی به یک نوبت کاری بسنده نمی‌کرد، بلکه در دو یا سه نوبت فعالیت داشت؛ ولی فقط از یک جا حقوق می‌گرفت.

هنگامی که فهرست‌های حقوقی تنظیم می‌شد و آن‌ها را برای امضا  خدمت آیت ا... طبسی می‌داد، ایشان می‌گفت: چرا اسم خودت را ننوشته ای. بابا رستمی می‌گفت: من از جای دیگری حقوق می‌گیرم. همان کفایت می‌کند.» تشنه خدمت بود، نه عطش زده دنیا. کاش هم سنجیده کاری او سرمشق شود برای همه و هم کسانی که چند مسئولیت دارند، از او بیاموزند که به یک حقوق باید بسنده کرد. ما به رسم امام علی (ع) مکلفیم بسیار کار کنیم؛ اما خود آن حضرت یادمان داده اند که باید کم برداشت تا به دیگران هم برسد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->